عملیات بیت المقدس شروع شده بود و آزاد سازی خرمشهر، امید تمام بچه های رزمنده بود. در گرماگرم حمله، خمپاره ای، در جمع بچه ها منفجر شد و چند نفر شهید شدند و دست برادر « بهرام ترابی » ترکش خورد.همسنگرانش دست او را بستند. ولی او قبول نکرد به عقب برگردد و گفت:می توانم با دست دیگرم ماشه را بچکانم و بجنگم.! دقایقی بعد با انفجار خمپاره ای دیگر، از ناحیه شکم مجروح شد.ولی باز هم راضی نشد به عقب برگردد ! سرانجام چند ساعت بعد، با انفجار دیگری از ناحیه سر مجروح شد و همانجا به یاران شهیدش پیوست. (براستی که اگر نبود این شجاعتها و رشادتهای شهدا ، امروز نه از تاك چیزی مانده بود و نه از تاکستان.
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
نظرسنجی
مطالب از نظر کیفی چگونه است؟
آمار سایت