loading...
از قافله مانده
محمود علیپور بازدید : 15 سه شنبه 09 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

مولای لقمان حکیم به او دستور داد که در زمینش ، برای او کنجد بکارد؛ ولی او جو کاشت . وقتی که زمان درو فرا رسید ، مولا گفت : چرا جو کاشتی ، درحالی که من به تو دستور دادم که کنجد بکاری؟! لقمان گفت : " از خدا امیدداشتم که برای تو کنجد برویاند ". مولایش گفت : مگر این ممکن است ؟! لقمان گفت : " تورا می بینم که خدای متعال را نافرمانی می کنی ، در حالیکه از او امید بهشت داری؛ لذا گفتم شاید آن هم بشود." آنگاه ، مولایش گریست و به دست او توبه کرد و او را آزاد ساخت . حکمت نامه لقمان – محمدی ری شهری

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
حضرت امام راحل « ره » : همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزارعاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشّفاء آزادگان خواهد بود . خدا می داند که راه و رسم شهادت ، کور شدنی نیست و این ملت و آیندگان هستند که به راه شهیدان ، اقتدا خواهند کرد . شهدا ، امام زادگانِ عشق اند که مزارشان زیارتگاهِ اهلِ یقین است .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    مطالب از نظر کیفی چگونه است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 81
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 57
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 72
  • بازدید ماه : 156
  • بازدید سال : 597
  • بازدید کلی : 5,338