loading...
از قافله مانده
محمود علیپور بازدید : 27 پنجشنبه 20 آذر 1393 نظرات (0)

قاسم ابن حسن ابن علی، پسر ارشد امام حسن مجتبی بود و در کربلا آمده بود انتقام روزگار غریبانه پدر و ظلمی که در کوفه به او روا شد را بگیرد. غربتی که به هیچ عنوان نمی توان طول و عرض و ارتفاع و حجم و چگالی آن را حساب کرد. جنس غربت امام سوم شیعیان با سایر ائمه تفاوت داشت. غربتی که با وجود آن بیعت های باشکوه مردم با ایشان در ابتدای راه، غیر قابل باور می نمود؛ اما سرآخر، سرانجامی جز صلح با معاویه را رقم نزد. باید از خود پرسید امام مجتبی که در دلاوری و شجاعت و ایستادگی و جنگاوری، معلم حسین و عباس «علیهما السلام »، بود، چه شد که صلح را پذیرفت و حاضر به قیام نشد و مجبور به « نرمشی قهرمانانه » شد ؟

همه ما جملگی حسین ابن علی را مظهر غربت می دانیم، حال آنکه سمبل غربت از منظر امام حسین(ع)،برادرش امام حسن(ع) بود. چرا که حضرت اباعبدالله در عین غربت، هفتاد و دو حبیب داشت، اما امام مجتبی غریب الغربای اهلبیت بود. کسی که در خانه خود، در سپاه خود و در میان یاران و نزدیکان خود نیز غریب بود. غربت میان قریبان. آن سان که حتی فرمانده هان و سرداران سپاه ایشان نیز با تطمیع و تهدید معاویه، به وی خیانت کردند. تا آنجا که بالاجبار با نرمشی قهرمانانه، جام زهرآگین صلح را سرکشید و سرانجام از زهر کینه جگرش سوخت تا به شهادت رسید.

چندان دور نیست؛ پای رکاب ولی زمان، قاسم ها که نباشند، کام ولی در عین ناباوری زهر می شود. قاسم در زمان پدر یارای یاری نداشت ولی آن زمان که رشید شد نرمش قهرمانانه تحمیلی پدرش را به قیام دلاورانه عاشورایی بدل کرد.

آری قاسم خواب خون دیده بود و مولایش خواب تلخش را به شیرینی تعبیر کرده بود. تعبیری که جز با ریختن خون قاسم بپای حسین، رنگ واقعیت به خود نمی گرفت. قاسم آمده بود که غیبت خود در دوران امامت پدر را جبران کند. شاید آن سال ها کوچکتر از آن بود که بتواند، کاری کند. اما حالا آمده بود که نگذارد غربت دیگری و جام صلح دیگری تحمیل شود به امامی دیگر. و حالا وقتش رسیده بود که پای امام خود بایستد و ولایتمداری را در میدان عمل کربلا ثابت کند.

قاسم - که گلبرگ های تنش زیر سم اسب ها پرپر شد - فهمیده عاشورایی بود، درست مثل آن ها که هزار و اندی سال بعد، حاضر شدند، تن خود را به شنی تانک ها بسپارند، تا خطری کشور ولایت را تهدید نکند. و تا زنده اند، نگذارند نفهمیده ها جام صلح را به امامشان تحمیل کنند.

اما امروز مبادا جام زهر دیگری تحمیل بشود و ما همچنان دم از ولایت و یاری ولی بزنیم.راه حسین وشیوه قاسم که فراموشمان نشده...

تنها حضور حبیبانه ماست که ترک می اندازد بر پیکره جام زهر و در هم می شکند آن را. یادت که نرفته؟

قرار بود اگر دشمن فشار بیاورد حادثه عاشورا را تکرار کنیم، چه شده است که دوباره صحبت از نرمش قهرمانانه دیگری می شود؟ نکند به جای عاشورای حسینی، صلح حسنی دیگری تکرار شود.

دوباره هنگامه ایستادگی و مقاومت یاران است. وقتش رسیده جام زهر را به جام عسل بدل کنیم! بیایید به قاسم بن حسن اقتدا کنیم، تا علی دوباره فریاد نزند، أین عمار...؟

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
حضرت امام راحل « ره » : همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزارعاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشّفاء آزادگان خواهد بود . خدا می داند که راه و رسم شهادت ، کور شدنی نیست و این ملت و آیندگان هستند که به راه شهیدان ، اقتدا خواهند کرد . شهدا ، امام زادگانِ عشق اند که مزارشان زیارتگاهِ اهلِ یقین است .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    مطالب از نظر کیفی چگونه است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 81
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 26
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 72
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 87
  • بازدید ماه : 171
  • بازدید سال : 612
  • بازدید کلی : 5,353