loading...
از قافله مانده
محمود علیپور بازدید : 37 دوشنبه 10 شهریور 1393 نظرات (0)

برخی از فلاسفه تمایز انسان با سایر موجودات راناطق بودن و توانایی گفتگو معرفی میكنند، و در تعریف انسان میگویند:\"انسان حیوانی است ناطق\"، در راستای الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البیان (سوره الرحمن آیات 1-4) است. یعنی خلقت انسان و سپس عرضه توانایی \"بیان \"، برجسته ترین ویژگی انسان است كه خداوند پس از خلقت انسان، به عنوان یك موهبت از سوی خود به انسان ارزانی داشت. توانایی انسان در گفتگو و بیان آن چه میداند. \"علم الانسان ما لم یعلم\"( علق - 5) است. مقام بیان و سخنوری نزد اندیشه ورزان به اندازه ای است كه، تنها ویژگی ممتاز انسان بعنوان موجودی كه میاندیشد، از سایر موجودات قلمداد میشود.

چه آنكه از نظر زبان شناسی و فرهنگ شناسی اندیشه چیزی نیست جز حاصل كنشهای زبانی. اما به نظر میرسد آنچه كه این تمایزرا بارزتر میسازد و شكاف عظیمی در بین انسان و سایر جانداران ایجاد میكند،پیامدهای ناشی از توانایی بیان و گفتگوست كه به تعبیری میتوان آن رابه دو بخش عملی و نظری تقسیم كرد.

  پیامد عملی ناطق بودن، شامل نوشتن آنچیزی است كه بیان میشود و خداوند به همین ویژگی قسم میخورد: \"ن والقلم و مایسطرون \"( قلم - 1). ویژگی كه ما هرگز در سایر موجودات مشاهده نكرده ایم. سپس خواندن آنچه كه نگارش میكنند. \"خواندن\"؛ بعنوان مقدسترین واژه، اولین كلامی است كه خداوند در پیام خود به محمد(ص) ابلاغ میكند: \"اقراباسم ربك الذی خلق\"( علق - 1).

پیامدنظری آن، تبادل اندیشه و احساس به صورت گفتگو، (توانایی انتقال اندیشه و عاطفه و احساس) به دیگری است. توانایی در شنیدن نظرات و عقاید دیگران و تفكر و تامل در آن چنانچه قرآن میفرماید:. .. فبشرعبادالذین یستعمون القول فیتبعون احسنه اولئك الذین هداهم الله واولئك هم اولوالباب(زمر - 18). این آیه بندگانی را كه ظرفیت شنیدن هر سخنی را داشته و با تفكر و تامل بهترین آنها را گزینش میكنند بشارت میدهد، تحسین میكند، و برای آنها دو ویژگی متمایز قائل میشود.

اول اینكه، آنها كسانی هستند كه تحت هدایت خداوند متعال قرار خواهند گرفت و دوم اینكه اینها هستند كه صاحبان خرد میباشند. زمانی افق اندیشه و خرد در فرد رشد و تعالی بیكران پیدا میكند كه دروازههای ورود هر سخن و اندیشه را بر روی خود باز گذارد، وارد گفتگو شود، گفت و شنود داشته باشد و سپس به گزینش بپردازد.

بدین جهت است كه انسان با ابزارهایی كه خداوند در اختیارش قرار داده، قادر است افكار نوین و پیچیده و همچنین احساسات مخفی و پنهان خود را به شكل كلمات و واژهها به دیگران ابراز كند. آنجا كه حیوانات در جدال و تقابل هم قرار میگیرند و هیچ راهی جز حذف یكی از آنهارا در خود نمیبینند، و یا آنجا كه در انتقال خشم و نفرت خود راهی جز ریختن خون دیگری ندارند،

انسانها راه دیگری بعنوان مقدسترین راه با عنوان \"گفتگو\" دارند.

گفتگو؛ انتقال اندیشه و احساس بعنوان انسانی ترین راه حل، مورد قبول بشریت بوده و هست و هرگاه از این راه دور شده به قلمرو سایر جانداران نزدیك شده است. گفتگو به عنوان مقدسترین راه محسوب میشود چرا كه، خداوند در انتقال حقایق و مصالح انسان همواره این راه را برگزیده است و در ارتباط با تمامی پیامبرانش اولین و بهترین راه برای انتقال اندیشه و حل اختلافها و رسیدن به یك نقطه مشترك را گفتگو میداند.

كاربرد فراوان واژهایی نظیر \"قل:بگو\" 315 بار و قال:گفتند،501 بار، بیانگر اهمیت فرهنگ گفت و شنود و تبادل نظر در قرآن كریم میباشد. قرآن همواره تاكید میكند كه اگر به مسئله ای اعتقاد دارید و آن را حق میدانید دلایل خود رابیاورید. این امر ناشی از اعتقاد عمیق قرآن به فرهنگ گفتگو است. آنجا كه خداوند پیامبری را میفرستد تا مردم را دعوت به آیین خود كند، در واقع راه گفتگو را برگزیده است. 

قرآن از همه فرق و گروهها دعوت میكند كه برای اعتقادات و اندیشه های خود دلیل بیاورند و حقانیت آن را اثبات كنند. علی رغم اینكه اعتقاد دارد كه حق در نزد خداست. به روشنی میتوان این موضوع را در این آیه دید: «ونزعنامن كل امه شهیداً قلنا هاتو برهانكم فعلموا ان الحق لله وضل عنهم ما كانوا یفترون»(75 - قصص )ترجمه:«و از هر ملتی، فرقه ای و آیینی، گواهانی را گرفتیم و گفتیم بیاورید دلایل خود را پس دانستند كه حق از آن خداست و گم شد از ایشان آنچه دروغ میبستند». در این آیه چند نكته اساسی را میتوان مشاهده كرد:

 1- از تمامی فرقه ها و اقوام با اعتقادات مختلف و اندیشههای گوناگون گواهانی را برای طرح اندیشه هایشان دعوت میكند و هیچ تبعیضی بین آنها قایل نمیشود و فرصت و مجال دفاع از اندیشه هارا به همه اقوام و فرقه ها میدهد چه آنها كه از راه حق و خدا فاصله اندكی دارند و چه آنها كه در اعتقادات خود در كفر و جهل مطلق هستند.

 2- در این آیه قرآن مخاطبان خود را دعوت به مناظره و بحث وگفتگو میكند، میل و گرایش قرآن به تبادل نظر و آوردن دلایل، نشان دهنده این مسئله میباشد كه فرهنگ قرآن، فرهنگ گفتگو است. 

نكته بسیار جالب برخورد روان و سیال قرآن كریم با مخالفان خود میباشد. برخوردی كه از تعصب و جانبداری بی حدو اندازه جامعه عرب آن زمان كه بر سر جابجایی یك سنگ خونها میریخت، بسیار دور بود. برخوردی كه زمینه ساز فرهنگی بسیار نوین و پیشرفته در جامعه آن زمان بود و دعوت به صلح و آشتی و تأمل در افكار و اعتقادات دیگران با پشتوانه عقلی و منطق میكرد. در این آیه، قرآن كریم با آن كه اشاره میكند، حق تنها در نزد خداست، اما دیدگاهی برابر برای نقطه مقابل قائل میشود و با آنكه میداند مخالفانش از حقیقت دور بوده و در جهل و تاریكی بسر میبرند، اما فرصت و مجال ارائه اعتقاداتشان را به آنها میدهد.

حتی در صورتیكه به فكر افترا و یانیرنگ باشند و بر باطل بودن عقاید خود نیز واقف باشند. چنانچه در انتهای آیه به این مسئله اشاره میكند كه آنها در حال دروغ گفتن میباشند. همواره دیده ایم افراد هر گاه در موضع پشتیبانی و دفاع از عقاید خود سخن میگویند، با آنكه به طور مطلق اعتقاد به حقانیت اندیشه های خود ندارند ،اما این مجال و فرصت را نیز اغلب به مخالف خود نمیدهند كه وارد گفتگو شده و دلایل خود را ارائه دهد. ولی خداوند بعنوان «مطلق حق» می داند كه حق تنها نزد اوست و علی رغم اینكه از میل باطنی كسانیكه در كفر و جهل میباشند، كاملاً آگاه است، مجال ارائه دلیل را برای آنان فراهم میكند.

در آیه ای دیگر، قرآن كریم شیوه برخورد با جاهلان را نیز دقیقاآموزش میدهد و صفت بندگان مخلص و عابد خود را به این شكل ترسیم میكند: « و عبادلرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذاخاطبهم الجاهلون قالوا سلاما»( نمل- 119) ترجمه:«بندگان عابد من كسانی هستند كه در روی زمین با تواضع و فروتنی قدم برمیدارند و هر گاه با جاهلی وارد گفتگو شدند به آنها سلام میكنند». سلام به معنای وسیع كلمه مفهومی مبنی بر سلامت درگفتگو و رفتار دارد. در واقع برخوردی مسالمت آمیز به دور از هر گونه خشونت و تندی با جاهلان را قائل میشود.

 3- سومین مسئله قابل تأمل این است كه قرآن مخالفان خود را ملزم به آوردن دلایل خود میكند، پس صحبت از گفتگوهای بیاساس و موهوم نیست، صحبت از گفتگویی است كه پشتوانه آن عقل و منطق میباشد. آوردن برهان و دلیلی كه آن دیدگاه و تفكر بر آن تكیه میكند. نه گفتگوی صرفاً مبتنی بر جهل، تعصب و جانبداری. و یا سخنان بی پایه و اساسی مانند اینكه \"ما دنبال روی از آباء و اجدادمان میكنیم\"، و یا سخنوری و لفاظی كه در جامعه عرب آن زمان بسیار رایج بود. البته بر خداوند پوشیده نیست كه آنها جز هجویات و دروغ چیز دیگری نمیتوانند بگویند، و این برخورد محكم قرآن به التزام به گفتگوی مبتنی بر برهان و دلیل عقلی، هشداری است برای آنان كه در اندیشه های خود هیچ پایه منطقی را استوارنمی بینند تا به خود آمده و در پی تأمل و تفكر در آنچه كه به آن اعتقاد دارندباشند.

چنانچه در قرآن كریم آیات متعددی وجود دارد كه همواره مردم را دعوت به تعقل و تفكر میكند. و خود را نیز مستثنی از این قائده ندانسته و مردم را ملزم به تفكر و تعقل درباره آنچه كه حق میداند، میكند. تفكر و تدبر در آنچه كه اظهار میكند و آنچه كه ادعا میكند. \"افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوبهم اقفالها\" چرا در قرآن تفكر نمیكنید؟ آیا روی قلبهای شما مهر زده شده است؟ و همچنین آیه:\"و لاتقف ما لیس لك به علم\"قرآن، پشتوانه هر اعتقادی را تفكر و تعقل و همچنین دارا بودن دلیل و حجت روشن(سلطان) میداند. و همواره پیامبران را نیز با این ویژگی فرستاده است.

به این آیات دقت كنید: « الذین یجادلون فی آیات الله بغیر سلطان اتهم كبر مقتاعندالله... »( غافر-35) ترجمه: آنها كه مجادله و بحث میكنند در آیات ما بدون دلیل و حجت... « ان الذین یجادلون فی آیاتاللهبغیرسلطان آتهم ان فی صدورهم. .. »( غافر-56 )ترجمه:آنها كه در آیات ما بحث و مجادله میكنند بدون دلیل... و یا در این آیه مشاهده میكنیم كه خداوند از آنانكه به پرستش غیر خدا مشغول هستند، دلیل و حجت روشن میخواهد و در پس یك گفتگو و مباحثه است كه دلیل و برهان از بندگان مطالبه میشود. « و یعبدون من دون الله ما لم ینزل به سلطانا و ما لیس لهم به علم و ما للظالمین من نصیر» ( حج – 71) ترجمه: و كسانیكه غیر خدا را میپرستند و برای آن هیچ دلیلی اقامه نكرده و علم و دانشی را ندارند،برای این ستمكاران یاوری نیست.

در این آیه به خوبی بین اعتقادات بی اساس و پایه و بدون برهان و عدم دانش، پیوندی بسیار نزدیك رامشاهده میكنیم. اینكه قرآن به فرهنگ گفتگو اعتقاد دارد را در دعوتی كه هر یك از پیامبران برای رساندن پیام خود به مردم و قوم خود داشته اند، بخوبی میتوان مشاهده كرد. برخی از آیه هایی كه در زمینه گفتگو و نوع برخورد پیامبران با كسانیكه مخالفت و مبارزه و یا مجادله با آنها داشته اند عبارتند از:

 1- گفتگو با سردمدار ظلم، طغیان و سركشی یكی از برجسته ترین موارد كه بخوبی میتوان فرهنگ گفتگو را در این زمینه بررسی كرد، داستان موسی و فرعون میباشد. فرعون كسی است كه تمام نیروها و تواناییهای موجود در جامعه را در خود و اطرافیانش جمع كرده بود و ضعف و ناتوانی را به جامعه انتقال داده بود، «ان فرعون علی فی الارض جعل اهلها شیعهایستضعف طائفه منهم... » و همچنین كسی كه طغیان و سركشی و برتری جویی در وجود او موج میزد \"اذهب الی فرعون انه ظغی\". این تصویری است كه قرآن از فرعون به عنوان سمبل طغیانگری معرفی میكند. و موسی مسئولیت ابلاغ پیام خدا را به وی به عهده میگیرد. اینكه او چگونه و با چه ابزاری به برخورد و مبارزه با فرعون میرود، مبارزه با كسی كه فرهنگ او فرهنگ برتری جویی (علّو طبعی) است، و نیز قدرتمندترین ابزارها و نیروها را در اختیار داشته است، قابل توجه میباشد. مبارزه موسی، مبارزهای كلامی و فرهنگی كه او پیشه میكند، فرهنگ گفتگو است. تقاضای آن حضرت از برادرش هارون، به عنوان كسی كه خوش سخن و دارای بیان قوی بوده، برای همراهی و جدال كلامی با فرعون، بیانگر همین حقیقت است. زمانیكه موسی مأموریت خود را شروع میكند، تقاضایی را از خدا مبنی بر همراهی برادرش هارون را طلب میكند، دلیل این انتخاب، فصاحت و بلاغت در گفتار هارون است.

به این آیه توجه كنید:\"واخی هرون هوافصح منّی لسنا فارسله معی ردءایصدقنی انی اخاف ان یكذبون\"و خدایا برادرم هارون را كه ازمن در سخن گفتن فصیحتر است به كمكم بفرست تا تصدیق كند مرا، چرا كه میترسم آنها من را تكذیب كنند. « ثم ارسلنا موسی و اخاه هارون بایاتنا و سلطان مبین »( مومنون – 45) همراهی هارون با موسی به دلیل ویژگیها و توانائیهای خاصش میباشد. با توجه به این آیات معلوم میشود كه موسی در ابتدا قصد داشته بوسیله گفتگو با فرعون، او را دعوت به راه راست و پرهیز ازاین همه ظلم و ستم كند آیات 10 - 13 سوره الشعراء نیز تاییدی بر این موضوع میباشد: « و اذنادی ربك موسی ان ائت القوم الظالمین * قوم فرعون الا یتقون * قال رب انی اخاف ان یكذبون * ویضیق صدری و لا ینطلق لسانی فارسل الی هرون » ترجمه: و زمانی كه ما به موسی ندا دادیم كه به سمت قوم ظالم برو* چرا كه قوم فرعون پرهیزكاری نمیكند* و موسی گفت میترسم كه مرا تكذیب كنند* وتنگ شود سینهام و روان نگردد زبانم، پس فرستادیم هارون را.

و در دنباله این آیه خداوند به موسی میگوید كه :« فاتیا فرعون فقولا انا رسول رب العالمین » ترجمه: پس درآیید برفرعون و بگویید كه ماییم فرستاده خدا. این آیه نیز ما را به این موضوع رهنمون میسازد كه فرمان خدا و ماموریت موسی و هارون ابتدا گفتگو با فرعون و معرفی خداوند جهانیان بوده است. موضوع مهم و قابل تأمل دیگری در این ارتباط، دعای بسیار معروفی است در قرآن كریم، كه مضمون آن سراسر ملاطفت و ملایمت است. این دعا در ارتباط با زمانی است كه موسی قصد رفتن به سمت فرعون را داشته، با خدای خود آن را نجوا میكند: « اذهب الی فرعون انه طغی * قال رب اشرح لی صدری * ویسرلی امری * واحلل عقده من لسانی * یفقهوا قولی * » (سوره طه آیات 23 – 28) پس در ابتدای آیه، فرعون به عنوان كسی كه گردنكشی و طغیان كرده است و فردی بسیار ظالم و ستمكار معرفی شده، در برابر موسی چه چیز از خداوند طلب میكند؟ قشون و لشكری از افراد بسیار مجرب با سلاحهای سبك و سنگین است؟خیر؛از خداوند سینه ای گشاده، زبانی ملایم و خالی از عقده و گفتاری روان را مطالبه میكند. سینه ای گشاده برای پذیرش آنچه كه گفته میشود و خالی از هر گونه كینه و عداوت باشد و زبانی نرم و ملایم وگفتاری روان، این همه لطافت و نرمی دربرابر كسی كه قرآن كریم او را طاغی و سركش معرفی میكند. دلیلی است بر این حقیقت كه فرهنگ \"گفتگو\" در قرآن از جایگاهی بسیار ارزشمند برخوردار است و تنها راه شناخته شده برای دعوت مخالفان به حقیقت و اولیترین راه مبارزه با معاندان و زورپرستان، است.

 2- برخورد قرآن با یهود و نصاری زمانیكه آنها به طور مستمر با پیامبر(ص) وارد مجادله میشدند. یهود و نصارا دائماً با پیامبر(ص) بحث و جدال میكردند و هر كدام خود را برتر از دیگری میدانستند و دیگری را تكذیب میكردند(بقره - 113). همچنین هر یك از پیامبر(ص) تقاضایی عجیب و غریب میكردند. مثلاً یكی ازتقاضاهایی كه یهودیان از رسول الله (ص) داشتند این بود كه یكباره كتابی از آسمان بیاورد، همانطور كه موسی \"تورات\" را به یكباره آورد. یا اینكه میگفتند ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم مگر اینكه خدا و و فرشتگان را جلوی دیدگان ما حاضر كنی تا ما آنان را مشاهده كنیم. به این مطالبات نامعقول از پیامبر(ص)، قرآن در آیات متعددی (در سوره بقره) اشاره كرده است. خداوند در قرآن كریم اعتقادات و تمایلات پنهان آنهارا افشا كرده و میفرماید: «دوست دارند كه شما را به سوی كفر برگردانند، بعد ازاینكه ایمان آوردید، از روی حسادتی كه به شما دارندبا آنكه حق بر آنها آشكار و ظاهر شد»( بقره - 109).

و یا در جای دیگر میفرماید:« و لن ترضی عنك الیهود و لاانصاری حتی تتبع ملتهم... »\"( بقره - 120) ترجمه: یهود و نصاری از تو راضی نمیشوند مگراینكه به آیین آنها درآیی\". در واقع قرآن كریم به این نكته اشاره دارد كه این بحث و جدلها همه بهانه است و آنها میخواهند كه پیامبر اسلام از آیین خود دست كشیده و به آیین آنها ملحق شود.

در برابر این همه برخوردهای ناصواب و ناپسند و این همه كارشكنی از سوی آنها و دروغی كه به دین خدا میبندند، قرآن كریم به این شكل با آنها مقابله میكند:« و قالوا لن دخل الجنه الا من كا هودا او نصاری تلك امانیهم قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقین » ( بقره – 111) ترجمه: می گویند كه وارد بهشت نمیشوند مگر كسانیكه یهود و نصارا هستند، اینها آروزهای آنهاست، بگو برای سخن خود دلیل و برهانی بیاوریداگر راستگو هستید\". در اینجا نیز قرآن در برابر آن همه اذیت و آزار و بهتان ها افتراهایی كه به دین اسلام میزدند، پیامبر را دعوت به بحث و گفتگوی با آنها كرده و به او میگوید كه به آنها بگو برای سخنان خود دلیل و برهانی را اقامه كنند. در واقع قرآن، پیامبر(ص) را دعوت به یك مبارزه كلامی با اهل كتاب میكند و از آنها دلیل و برهان برای آنچه كه ادعا میكنند طلب میكند.

 3- برخورد قرآن با مشركان و كافران یكی از موضوعات قابل توجه، موضع قرآن در برابر افكار واندیشه های كافران و مشركین است. در قرآن كریم به آیات متعددی برمیخوریم كه پیامبران ماموریت مییابند به گفتگو با اقوام خود پرداخته و دلایل خود را كه بر پایه آن این اعتقادات را دارند ابراز كنند. گفتگوی ابراهیم با قومش، زمانی كه قوم او به بتخانه میروند و مشاهده میكنند كه همه بتها جز بت بزرگ نابود شده اند، گفتگویی همراه با واداشتن آنها به تفكر و تامل است(سوره انبیاء آیات 62-65). آنها بخاطر تفكرات ابراهیم او را در آتش میاندازند. چند آیه در این مورد: « و ان احد من المشركین استجارك فاجره حتی یسمع كلام الله ثم ابلغ مامنه ذالك بانهم قوم لا یعلمون » ترجمه:\"و اگر یكی از مشركان به تو پناهنده شد، پس پناهش ده تا بشنود گفتار خدا را سپس برسانش به مأمن خویش. این بدان جهت است كه آنانند گروهی كه نمیدانند\". \"ام اتخذوا من دونه الهه قل هاتوا برهانكم هذاذكر من معی و ذكر من قبلی بل اكثرهم لا یعلمون الحق فهم معرضون\" ( انبیا- 24)\" ترجمه: آنها كه برگرفتند جز وی خدایانی بگو بیاورید برهان خود را. این است یادآوری آنان كه بامنند و یادآوری آنان كه پیش ازمنند بلكه بیشترشان نمیدانند حق را پس ایشان هستند روی گردانان \". \" امن یبدوا الخلق ثم یعیده و من یزرقكم من السماء و الارض ءاله مع الله قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقیه ترجمه: آنكه آغاز كند آفرینش و سپس برگرداندش و آنكه روزیتان دهد از آسمان و زمین، آیا خدای دیگری با خدا وجود دارد؟ اگر هست دلیل و برهانی را بیاورید، اگر راست میگویید\". \"و من یدع مع الله الها اخر لا برهان له به فانما حسابه عند ربه انه لایفلح الكافرون\" (مومنون – 117) ترجمه:\"آنكه بخواند با خدا خدایی دیگر كه نیستش حجتی برآن جز این نیست كه حسابش نزد پروردگار او ست و همانا رستگار نشوند كافران \". \"و كیف اخاف ما اشركتم و لا تخافون انكم اشركتم بالله و ما لم ینزل به علیكم سلطانا فای الفریقین احق بالامن ان كنتم تعلمون\"( انعام – 81) \" ترجمه: و چگونه ترسم از آنچه شرك میورزید و نترسید از آنكه شرك ورزیدید بخدا كه بر آنچه نفرستاده شده است شما برای آن هیچ دلیل و حجتی ندارید. پس كدامیك از دو گروه سزاوار ایمنی هستند\".( نمل – 64)\" نتیجه مهمترین وجه رسالت پیامبران، فراخوانی مردم به بحث، استدلال، اقامه برهان، ارائه گفتمانی بین و برتر و بالاخره دعوت به گفتگو بجای شیوه های ناشی از زور كه رسم جاهلیت و نظامهای استعبادی است، میباشد.

بدین سیاق است كه پرستش خدای یكتاو ابلاغ پیام حق از خلال روش استدلال و گفتگو حاصل میشود. بنا به اظهار قرآن وظیفه پیامبر حتی در برابر مردمی كه اطاعت او را نمیپذیرند، جز تذكر دادن و ابلاغ حق نبوده و نیست (انما انت المذكر). به عبارتی ابلاغ فرمانهای خدا و بیم دادن مردمان از عاقبت اعمالشان، روش اصلی پیامبر بوده است. بیان این حقیقت مهم جای تأمل بسیار دارد كه وقتی گفتگو اساسی ترین ابزار برای دستیابی به حقیقت است، ابزارها و روشهای دیگر، نظیر توسل جستن به معجزات و تواناییهایی فوق بشری كه از جانب خدا نازل میشده، به میزانی كه جوامع به درجه بالاتری از بلوغ فكری ارتقاء مییافتند، كمرنگتر میشد. در زمان رسالت حضرت محمد(ص)، قرآن به صراحت به هیچ معجزه ای مانند «كتاب»، كه بیانگر ورود انسان به عصر كتابت و فرهنگ گفتاری و نوشتاری است، تأكید نمیكند. /

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط دریافت پنل رایگان به همراه خط اختصاصی با پیش شماره 50005 در تاریخ 1393/09/07 و 2:15 دقیقه ارسال شده است

باسلام خدمت شما مدیر عزیز

جهت ثبت نام پنل اس ام اس رایگان با همراه خط اختصاصی با پیش شماره 50005 می توانید به آدرس

http://50005.mida-co.ir

مراجعه نمائید.

منتظر حضور گرمتون هستیم

mida-co.ir

این نظر توسط پیشنهاد یک کسب کار هوشمندانه در تاریخ 1393/08/26 و 1:25 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما

این پیام احتمالا آینده ی تجاری شما را متحول خواهد کرد

شما می توانید با حداقل سرمایه ی اولیه ،

صاحب جامع ترین مرکز فروشگاهی و خدماتی شهرتان شوید

جهت کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت WWW.IBP24.ORG مراجعه نمایید

این نظر توسط سامانه پیامک در تاریخ 1393/07/02 و 1:36 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما مدیر محترم
شما می توانید با عضویت در طرح همکاری فروش پنل و خطوط پیامکی از بازدید کننده وبلاک خود درآمد کسب کنید
ابتدا وارد آدرس زیر شوید و مراحل ثبت نام رو کامل نمائید
http://sms.mida-co.ir/hamkar
سپس وارد پنل کاربری شوید و از قسمت شبکه فروش و بازاریابی کد های مربوط به فروش پنل را در سایت خود قراردهید بعد از معرفی هر کاربر به شما 25 درصد سود فروش داده می شود
جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه نمائید
mida-co.ir
info@mida-co.ir


کد امنیتی رفرش
درباره ما
حضرت امام راحل « ره » : همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزارعاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشّفاء آزادگان خواهد بود . خدا می داند که راه و رسم شهادت ، کور شدنی نیست و این ملت و آیندگان هستند که به راه شهیدان ، اقتدا خواهند کرد . شهدا ، امام زادگانِ عشق اند که مزارشان زیارتگاهِ اهلِ یقین است .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    مطالب از نظر کیفی چگونه است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 81
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 48
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 63
  • بازدید ماه : 147
  • بازدید سال : 588
  • بازدید کلی : 5,329