loading...
از قافله مانده
محمود علیپور بازدید : 18 چهارشنبه 03 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

روزى مرحوم كاشف الغطا،يكى از مراجع بزرگ تقليد،پس از پايان درس فرمودند»: من دخترى دارم كه وقت ازدواجش فرا رسيده است،اگر يك فرد متدين و اخلاقى باشد من او را به دامادى مى پذيرم و دخترم را به همسرى او در مى آورم«در اين ميان،يكى از حضار از جاى خود برخواست و پس از لحظه اى،بدون اين كه سخنى بگويد نشست.پس ازاتمام جلسه،مرحوم كاشف الغطا او را به منزلشان دعوت كردند.معلوم شد يكى از شاگردان فاضل،متدين و خوش اخلاق خود اوست.بنابراين بدون اين كه نياز به تحقيق بيشترى درباره او داشته باشد،درباره امكانات مالى اش از او پرسيدند.طلبه جوان در پاسخ گفت:چيزى ندارم. مرحوم كاشف الغطا فرمودند»:مانعى ندارد،اين منزل ما يك اطاق خالى دارد كه فعلا به آن نيازى نداريم و شمامى توانيد در آن زندگى كنيد«.و سپس در همان شب مقدمات عروسى و ازدواج را فراهم كرد و دخترشان را به رسم آن روزگار عروس كردند.داماد كسى نبود جز مرحوم حاج شيخ محمد تقى مسجد شاهى اصفهانى كه بعدها يكى از مراجع بزرگ تقليد شد. (آيين زندگى ،احمد حسين شريفى،ص177)

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
حضرت امام راحل « ره » : همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزارعاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشّفاء آزادگان خواهد بود . خدا می داند که راه و رسم شهادت ، کور شدنی نیست و این ملت و آیندگان هستند که به راه شهیدان ، اقتدا خواهند کرد . شهدا ، امام زادگانِ عشق اند که مزارشان زیارتگاهِ اهلِ یقین است .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    مطالب از نظر کیفی چگونه است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 81
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 58
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 73
  • بازدید ماه : 157
  • بازدید سال : 598
  • بازدید کلی : 5,339